یاد باد!!

دیروز حالم گرفته بود... خبر بدی شنیدم که بابای یکی از همکلاسیای دوران دبیرستانم بیچاره فوت کرده کلی ناراحت شدم!حالا زیادم باهاش رفیق نبودما! در حدی که بعد از اینکه رفتیم دانشگاه و بدبختیامون شروع شد روی هم دو سه بار بیشتر ندیدمش ! البته اونم تهران جایی قبول نشد ولی تو قرارایی که بچه های قدیم میذاشتیم این معمولا نمیومد! ما هیچکدوممون اصلا نمیدونستیم این بیچاره باباش سرطان داره یا اینکه درحال مرگه! از بس که این دانشگاه و کوفت و زهرمار وقت آدمو میگیره که دیگه آدم واسه خودش وقت نداره چه برسه به دوستای قدیمش! مگر اینکه اتفاق بدی بیفته که یه وقتی پیش بیاد رفیقامونو ببینیم! خداییش من همه هم رشته ایای دانشگاهو با یدونه هم کلاسی تو دبیرستان عوض نمیکنم مخصوصا تو سال سوم و پیش! اون دو سال آخر دبیرستان دیگه هیچ وقت مثلش پیدا نمیشه! من که اون موقع خیلی سرزنده و شاد بودم ولی الان کافیه 1 ساعت تنها بشم هرچی غم و غصه هست میاد تو فکرم! اکثر وقتا اصلا چیز خوبی به ذهنم نمیرسه که بهش فکر کنم ! حتی وقتی به خاطرات خوشم فکر میکنم بدتر دلم میگیره که چی بود و چی شد!! میدونین آدم این حس بهش دست میده که زندگی چقدر بی معنی و پوچه! امروز استاد مدارمون گفت که ما هیچ فرقی با یه مشت گوسفند نداریم! بری از گوسفندی که تو گله هست بپرسی چرا داری اونوری میری میگه میرم دیگه نمیدونم! ما هم همینیم دیگه!چرا داریم اینطوری زندگی میکنیم؟ چون همه همینجوری زندگی کردن و میکنن!

دارم تصنیف یاد باد از سالار عقیلی رو گوش میدم الان! اصلا سنتی گوش نمیدم هیچوقت! یعنی از شجریان و شهرام ناظری که مثلا غول سنتین خوشم نمیاد اصلا! ولی تو ماشین رفیقم یه آلبوم از سالار عقیلی شنیدم که عاشقش شدم ! دو تا تصنیف داره به قول خود سنتی بازا که واقعا بینظیرن! لامصب سنتور میزنه آدم دلش میخواد گریه کنه! تصنیفی که میذارم اسمش یاد باد هست که یه جورایی شبیه اون ترک به یادِ سورناست ولی به سبک سنتی! ظاهرا این آهنگو سالار واسه یه یارو سنتور زنه که تازگیا مرده خونده اسمشو یادم نیست...ولی هرکی میتونه هرچی که دلش میخواد تصور کنه ! من که این ترکو میشنوم حالم دگرگون میشه! مخصوصا اونجایی که سالار عقیلی ناله میکنه سوز عجیبی تو صداشه ! سنتورم که مخو میگاد!


""یاد باد آن که زِ ما وقت سفر یاد نکرد/ به وداعی دل غم دیده ی ما شاد نکرد""


دانلود


راستی انگل بالاخره دندون عقلتو کشیدی!!!مبارک باشه

نظرات 3 + ارسال نظر
Omid دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:12 ق.ظ

داش احسان
کس خاره اتفاقاتی که رفیقارو از هم جدا میکنه من رفیقامو از خونوادم بیشتر دوست دارم به خدا...

احسان دوشنبه 18 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:36 ب.ظ

امید داداش سفت کن به پایین تنت! نه دوست میمونه نه خونواده همه فقط خودشونو میبینن چه من چه تو! خودتو ناراحت نکن میکروب تسلیت میگم آهنگه خیلی فازش غمه!
امروز یه پاکت زدم اینم 3 نخ روش بود!

ی دختر سیگاری سه‌شنبه 19 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:16 ب.ظ http://tatal.blogsky.com

دبیرستان یه چیز بود واقعا.خدا بیامرزه طرفو.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد