این روزا زر نداری زر نزن! حقیقتم همینه! زر و زر رابطشون محکمو سفته! حقیقت گم نشده به قول پرستویی تیکه تیکه شده به اسمه معرفت افتاده دسته یه مشت بی معرفت!
از وقتی خواستم نبینم بیشتر دیدم از وقتی خواستم نکشم بیشتر کشیدم! ترسیدم بابام پشتم وانسته وانستاد! ترسیدم بیوفتم تو کار گل افتادم! ترسیدم بندازنم بیرون انداختن! ولی از یه چیز نترسیدم حرفمو رک زدم از اول ! یه بار نخواستم بگم قهوه ای زدم رفت! با سامان بیکار نشسته بودیم من اینو همیشه میخونم ضبط کردم واسه مرحوم فتحی تو اعتراض البته آخرش اون دری وریا مال خودمه سامان نذاش ضبط کنم! بقیه داشت!
به هر حال از هر کسی که اذیتش کردم شرمنده! کسیم که اذیتم کرد از اونم شرمندم!
این جام تعطیل شد و حذف میشه تا بریم با امیر و حسام یه بلاگ بزنیم
از تمام کسایی که شناختمشون بابت آشنایی ممنونم!
حقیقت وقتی بر میگرده که هرکی خواست حق حساب بگیره دستش بلرزه!
رفتی؟
تعطیل؟؟ پس من چی؟ چرا اینجا شکلک گریه نداره؟
ااااااااا واس چی ی ی ی ی ی ی ی ی ی؟
بودی حالا! نرو!
به منم آدرستو بدیا.
من میگم این مشکل جنسی داره میگین نه!